دوست من
   حدیث


 

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
هر کس در خرید یا فروش سر مسلمانی کلاه بگذارد از ما نیست ، و روز قیامت با یهود محشور می شود ؛ زیرا آن ها با غل و غش ترین مردم نسبت به مسلمانان هستند .                                                  امالی صدوق ص 349  
 
****************************************
 
بهترین زمان مطالعه
صبح ها بیشتر برای مطالعه تلاش کنید.
درس هایی که نیاز به مرور دارند را به شب موکول کنید.
قبل و بعد از مطالعه ،استراحت کنید .
بلافاصله پس از خوردن غذا و با شکم پر مطالعه نکنید .
 



نوشته شدهشنبه 30 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ
   حجاب


 

حجاب
* پیامبر اکرم (ص) فرمودند : هرگاه زن ، خود را بیاراید و خوشبو کند و از در خانه اش بیرون برود و شوهر به این راضی باشد ، به ازای هر قدمی که بر می دارد ، برای شوهرش یک خانه در آتش ساخته می شود.         
حجاب در لغت به معني پرده است و در عرف در پرده بودن زن است از مرد بيگانه نامحرم، به طريقي كه عادت و سيره بر آن جاري است.
مسأله حجاب، در چارچوب بحث دفاع از حقوق زن، سال‌هاست كه در كشورهاي اروپايي و به دنبال آن در كشورهاي اسلامي، مطرح شده است.
سابقه اين مباحث در كشور ما، به صورت محدود، به سه چهاردهه پيش از مشروطه و بيشتر به پس از انقلاب مشروطه، به ويژه دوره سلطنت رضاخان پهلوي (1305-1320ش) باز مي‌گردد.
آنچه مسلم است و از كتاب‌هاي موجود پيداست حجاب در قبل از اسلام در بين ملت‌هاي يهود، ايران باستان و هند وجود داشته است و اين قانون حجاب از قانون حجاب اسلامي بسي سخت‌تر بوده است.
ويل دورانت مي‌گويد: (اگر زني به نقض قانون يهود مي‌پرداخت مثلاً بدون آنكه چيزي بر سر داشته باشد به ميان مردم مي‌رفت و يا در خانه آنقدر بلند صحبت مي‌كرد كه همسايگانش صدايش را مي‌شنيدند، شوهر حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد.)
و همچنين در جاي ديگر مي‌گويد: در زمان زرتشت زنان با منزلتي عالي به ميان مردم مي‌رفتند.
«جرجي زيدان» مي‌نويسد: «اگر مقصود از حجاب، پوشانيدن تن و بدن است، اين وضع پيش از اسلام و حتي پيش از ظهور ديانت مسيح معمول بوده و ديانت مسيح هم تغييري در آن نداده و تا اواخر قرون وسطي، در اروپا معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقي‌مانده است». در آيين بودا، مردان موي سر را تراشيده و سيك‌ها در هندوستان موهاي خود را لابلاي شالي پنهان و به دور سر مي‌پيچند
آیا می دانید
آیا میدانید :تمامی جانوران و حیوانات دارای پوشش(حجاب) اعم از مو ، کرک ، پشم ، پر ، لاک ، فلس و .... هستند که آنها را از سرما ، گرما و آسیبها محافظت میکند  ؟
آیا میدانید : تمامی گیاهان  و میوه ها دارای پوششی(حجاب) به نام پوست هستند که آنها را از گزند آفات و فساد و شرایط جوی محافظت میکند ؟
آیا میدانید : انسان برای محافظت اموال و اشیاء با ارزش خود  از سرقت ، گمشدن ، فاسد شدن و ... پوشش(حجاب) و حفاظی مطمئن استفاده میکند؟
پس آیا منطقی و معقول است که انسان برای حفاظت وجود با ارزش خود از گزند انواع آفات و بلیات وباالخصوص هوسهای شیاطین از پوشش(حجاب) مناسب استفاده نکند؟

* زن مسلمان ايراني همواره مفتخر به داشتنحجاب برتربوده است. حجاباز آنرو واجب شد كه زن بتواند در اجتماع آزادانه و آسوده حاضر شود و برخلاف آنچه غافلانو مغرضان مي گويند،حجاب، وسيله نگه داشتن زن هادر پستوي خانه ها نيست. امروزه زنانمحجبهايراني، در تمام عرصه ها به موفقيت هاي بزرگي دست مي يابند .
 
 



نوشته شدهجمعه 29 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ
   حدیث


ضمن محکوم کردن وقایع اخیر تهران توسط سران فتنه

 پیامبر گرامی اسلام فرمودند:هرگاه خداوند خیر مردمی را بخواهد

شمار دین شناسان آنان را زیاد گرداند و جاهلانشان را کم کند

به طوری که چون فقیه سخنی بگوید برای سخن خود یارانی بیابد

و چون جاهل سخنی بگوید شکست خورد.

                                 کنز العمال ص 137




نوشته شدهپنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ
   حدیث


امام صادق (ع) فرمودند:

دانش جمله مردمان را در چهار چیز یافتم

اول این که پروردگارت را بشناسی

دوم این که بدانی خداوند نسبت به تو چه نیکی هایی کرده است

سوم این که بدانی از تو چه خواسته است

چهارم شناخت چیزهایی که تو را از دینت خارج می گرداند .

                                                                               معانی الاخبار ص 395




نوشته شدهسه شنبه 26 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

بلای جانسوز عصر ما (غیبت) نیست (غفلت) است .
 
 
حال و روز شیعه در این عصر , از دو وجه بیرون نیست یا معصوم خاتم را محبوب خویش میداند , یا سر بر آستان طاغوت می ستاید .
شیعه اگر در حضور آب , دل به سراب بسپارد , چگونه نام خود را (شیعه) می گذارد ؟
 شیعه بهتر از هرکس می فهمد که : (هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.) اگر مدعی است که مرید آن قطب عالم است , عاشق آن حجت خاتم, این حال و روز با عاشق سازگاری ندارد .
کدام عاشق بی یاد معشوق , زیستن می تواند؟
 کدام عاشقی هر از گاهی به یاد معشوق می افتد و محبوب را در ردیف امور روزمره ی خویش می بیند ؟
این ننگ و عاری نیست برای عاشق که ازمعشوق بشنود که(ماتورا ازیاد نمی بریم ومراعات تورا فرونمی گذاریم...)واو... بی اشتیاق زیارت
معشوق, سیر کند و یاد او را فرو بگذارد؟
این اوج بی معرفتی محب نیست که بداند و بشنود که محبوب به شادمانی او شاد می شود , با اندوه او غمگین می گردد , هر گاه دست به دعا بردارد محبوب آمین می گوید و آن زمان که سکوت کند , محبوب , برایش و به جانش دعا می کند و او سر از پا نشناسد و قالب تهی نکند؟
 آری بلای جانسوز عصر ما (غیبت) نیست (غفلت) است . او غایب نیست , پرده بر چشمهای ماست .
 چه کسی صادقانه دست بر دعا بر آورده است و مخلصانه امام خویش را طلب کرده است , و پاسخ نگرفته است؟
 برخی امام را طلب می کنند و دیگران را هم . با این شرایط چگونه می خواهند دستشان به امام برسد ؟
 بعضی امام را طلب می کنند اما نه به خاطر امام , که به وصول حاجات خویش . این سخن نه بدان معناست که در تلاطم مشکلات به سراغ امام نباید رفت سخن این است که شوق دیدار امام چیزی است و عریضه وعرضه حاجات دنیوی چیزی دیگر .
 هرکس به قدر جام معرفت خویش از دستهای امام نوش می کند . امام دست نیافتنی نیست , دستهای ما بسته است . امام در پرده غیبت نیست پرده بر چشمهای ماست .
و آنچه ما را از امام محروم می کند (غیبت) امام نیست (غفلت) ماست .
هيچ كس را به اندازه تو اذيت نكرديم .
بيش از هزار و صد و شصت سال منتظر ماندي تا ما بفهميم كه " بي همگان به سر شود ....بي تو به سر نميشود "
تا بفهميم بي تو هيچيم و كاري نمي توانيم بكنيم .
تا باور كنيم كه تا تو نباشي هميشه گرفتار رنج و فساد و ظلم هستيم .
منتظر ماندي تا براي آمدنت كاري كنيم و موانع را برداريم .
منتظر ماندي تا لياقت پيدا كنيم و دردمندانه و دلسوزانه فرمودي كه :
(( اگر شيعيان ما كه خداوند بر انجام اطاعت موفقشان بدارد ، در وفا كردن به عهد ما همدل بودند ‏، مباركي ملاقات ما از آن ها به تأخير نمي افتاد و سعادت ديدار شما با معرفت ما به سوي آن ها مي شتافت ، پس ما را ازآن ها پوشيده نميدارد مگر همان چيزهايي كه از آن ها به ما ميرسد و ما دوست نداريم و از آن ها انتظار نداريم.)) 
((بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین))
با توجه به معنی آیه ( بقیه الله برای شما بهتر است اگر مومن باشید) میتوان نتیجه گرفت که منتظر بودن فقط از عهده یک مومن بر می آید. اما اگر یک مومن می خواهد منتظر سلاسه امیر المومنین (ع) شناخته شود باید در صفات زیر از دیگر مومنان جلو بزند :
الف) عادل باشد به این معنی که به کسی ظلم نکند و در مقابل ظلم نیز سکوت نکند.
ب) مصلح باشد به این معنی که خود صالح باشد و در اصلاح جامعه نیز بکوشد.
پ) عابد باشد آن طور که محمد (ص) عابد بود به این معنی که خدمت به خلق را بالاترین عبادت ها بداند.
ت) عاشق باشد طوری که عشق او را به حرکت درآورد.
ج) در صورتی که احساس کرد برای عمل کردن به موارد فوق تمام سعی اش را می کند باید به دعا برای ظهور مهدی (عج) بپردازد.
د) دیگران را به انتظار دعوت کند.



نوشته شدهشنبه 23 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ

غدیریه

 

عید سعید غدیر " عید ولایت " برهمگان مبارک باد

 

يكي از مسائل وموضوعات مهم بعد از ايمان به مبدأ و معاد و نبوت حضرت رسول اكرم (ص) براي هر انسان اعتقاد به امامت است به گونه اي كه  كسي نتواند آن را به سادگي از انسان بگيرد و يا آن را متزلزل كند ؛ طبق روايات زياد ، عبادت بدون داشتن رهبر حق ، مورد  قبول نيست ، گر چه در طول عمر و شبانه روز سخت ترين نوع عبادت را انجام دهد ؛ به عنوان نمونه در روايتي آمده است : «  به خدا سوگند اگر كسي هر روز روزه بدارد و هر شب نماز بخواند ولي رهبري و ولايت ما را نپذيرفته باشد در قيامت يا مورد غضب خداست و يا حداقل خدا از او راضي نيست» .

 مرحوم آقاسي در شعر ولايتش چنين سروده است :     

             نماز بي ولايت بي نمازي است            تعبد نيست نوعي حقه بازي است

در حديث معروف سلسلة الذهب كه امام رضا (ع) در شهر نيشابور بيان فرمودند شرط ورود به دژ محكم الهي ولايت معرفي شده است . و امام رضا (ع) در اين جا ميان توحيد و امامت رابطه شرط و مشروط برقرار نموده ، همان رابطه اي كه ميان ماشين وفرمان آن است . يعني بدون امامت پاي توحيد مردم مي لنگدوتا مادامي كه توحيد مطرح است رهبري معصوم هم مطرح است .

اسلام از وارد آوردن شكاف به اخوت اسلامى و درهم ريـخـتـن وحـدت و ايـجـاد فروپاشى موكداً نهى كرده است و اين در حالى است كه با قاطعيت از مـسـلـمـان مـى خـواهد كه سخن حق را بگويد و هنگام يارى رساندن به حق و سركوب باطل در گـرفـتـن مـوضعى مثبت و ثمربخش كوتاهى نورزد .

كسى كه درابراز حق سكوت كند شيطانى گنگ است و امر به معروف و نهى از منكر و دعوت به سوى خدا از بزرگترين و مهمترين واجبات در شـريـعـت اسـلامـى اسـت :

 " و مـن احـسـن قولاممن دعا الى اللّه و عمل صالحا و قال اننى من الـمـسلمين " (فصلت/33)

موضع يك مسلمان درهر آنچه مى گيرد و يا پس مى زند بايد موضعى همراه با هشيارى و پرهيز باشد: " و مايلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد " (ق/18)

در جامعه كنوني ماكه نوجوانان و جوانان بدون تحقيق در باره مسئله مهم امامت و فقط به صرف اين كه پدر و مادر شان شيعه هستند و در جامعه و منطقه اي چشم به جهان گشوده اند كه همگي شيعه هستند، اين عقيده را مي پذيرند و به آن باور پيدا مي كنند ؛ چه بسا اگر اين افراد در موقعيتي قرار بگيرند و كسي در اين مورد از آن ها سؤالي بكند و يا اشكالي وارد نمايد به سادگي از عقيده خود دست برداشته  و يا در عقيده خود متزلزل شوند .

نكته ديگر اين كه امامت جزء اصول دين و مذهب شيعه است وطبق فتواي مراجع عظام ، هيچ مسلماني نمي تواند در اصول دين تقليد نمايد بلكه بايد آن ها را از روي دليل به فراخور حال خويش بداند و به آن يقين داشته باشد .

پس بر نوجوانان و جوانان لازم و واجب است كه در اين مورد مطالعه و تحقيق نموده وبا استدلال و دلايل محكم به نتيجه مطلوب برسند تا اگر كسي از آن ها در اين باره سؤالي كرد بتوانند با دليل برايش توضيح داده و از عقيده خود دفاع نمايند .

در سخن گفتن پيرامون خلافت و امامت ، اگر سخن پاك باشد و بيان، نيكو و عبارت، راستين و نقل قول ، صحيح ديگر جاى هيچ گونه خدشه اى نخواهد بود .

 

آرزوى هر شيعه‌اي است كه اى كاش زمان، به عقب برگردد و در حجة الوداع در كنار پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) حاضر شود و در روز غدير، با مولايش اميرالمومنين علي(عليه السلام) دست بيعت دهد و به حضرت، عيد ولايتش را تبريك بگويد.

تحقق اين آرزو اصلا مشكل نيست. زيارت اميرالمؤمنين حضرت علي(عليه السلام) از نزديك در نجف اشرف و حضور در حرم مطهر آن حضرت و يا زيارت ايشان از راه دور و عرض ادب به ساحت مقدس و سخن گفتن با ايشان از صميم جان و بازگفتن اين آرزوى قلبى در پيشگاهش از نظر شيعه، تجديد بيعت حقيقى و تبريك و تهنيت واقعى است.

بياييم خالصانه و تنها به خاطر وظيفه و عشق نسبت به مولا، دست بيعت دهيم و تا پاي جان در ركابش تلاش كنيم و نفس را به پايش ذبح نماييم و به علوي بودنمان افتخار نماييم و باعث افتخار مولا و اماممان باشيم .

 مرحوم دشتی در کتاب خود از فاطمه(س) چنین نقل مینماید:

"قالت فاطمة: واعَجَباه أَنَسیتُمْ یَوْمَ غَدیرِ خُمٍّ؟ سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ یَقُولُ: علیٌّ خَیرُ مِنْ اُخَلِّفُهُ فیکُمْ. وَ هُوَ الإِمامُ وَ الخَلیفَة ُ بَعدی، وَ سِبطایَ وَ تِسعَة ٌ مِنْ صُلبِ الحُسَینِ (ع) أَئِمَّة ٌ أَبرارٌ، لـَئن اِتَّبَعتُمُوهُم وَجَدتـُمُوهُمْ هادینَ مَهدییِّنَ، و لـَئِنْ خَالـَقتـُمُوهُمْ لـَیَکوُنُ الإِختِلافُ فیکـُمْ إِلی یَوْمِ القِیامَةِ؟

شگفتا! آیا روز عید غدیر خم را فراموش کرده اید؟

شنیدم که پیامبر گرامی اسلام فرمود: علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی علیه السلام امام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم، (حسن و حسین علیه السلام)و نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام پیشوایان و امامانی پاک و نیکند.

اگر از آنها اطاعت کنید شما را هدایت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزید، تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد."

 --------------------------------------------------------------

در غدير خم , طلوع نور بود ----- خم , تجلى گاه , كوه طور بود
كاروانى شد, مقيم آن زمين ----- كاروان سالار, ختم المرسلين
غرق شادى , جمله افلاكيان ----- خرم و سرمست خيل خاكيان
جبرئيل آورد, پيغام از خدا ----- بر حبيب او, رسول مصطفى ص
گفت آوردم , به فرمان كريم ----- بهر تو اينك پيامى بس عظيم
امتت را آگه از اين راز كن ----- عقده از كار دو عالم باز كن
داد فرمان خاتم پيغمبران ----- تا به پا شد, منبرى در آن مكان
بر فراز منبر آن , والا مقام ----- كرد حجت بر مسلمانان تمام
گفت پيغمبرص كه بعد از من على ----- رهبر خلق و امام است و ولى
پس بخوانيد اى قدح نوشان خم ----- آيه اليوم اكملت لكم
خانه زاد خانه امن خدا ----- شد وصى و جانشين مصطفى
خانه زاد كعبه نورى منجلى است ----- كعبه دلهاى مشتاقان على است
خانه زاد كعبه بر دوشش به شب ----- مى برد شام يتيمان عرب
تا مبادا كودكى بى نان و آب ----- سر نهد بر بستر و بالين خواب

 ---------------------------------------------------------------------

نظیرى نیشابورى(م1083ق ) در سروده های خود چنین می گوید:

فراز منبر یوم الغدیر، این رمزیست**که سر زحبیب محمّد، على برآورده

حدیث «لحمک لحمى» بیان این معنى ست**که بر لسان مبارک پیمبر آورده

خداى از آدمشان تا به آل عبد مناف**به صلب پاک و به بطن مطهّر آورده

نهاده وقت ولادت به خاک کعبه جبین**نیاز و بندگى از بطن مادر آورده

هزار شاهد صادق به مجمع اسلام**به دعوى «انا صدّیق اکبر» آورده




نوشته شدهجمعه 22 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ

تاريخ نيشابور

 

شهر نیشابور در استان خراسان رضوی ودرفاصله 120 کیلومتری غرب مشهد واقع شده است.

 كلمه نيشابور، از كلمه فارسي قديم نيوشاه‌پور يا كار خوب يا جاي خوب شاه بوده ، گرفته شده است و به قولي نيشابور را شاه‌پور اول يا دوم ساخته است . نیشابور را در زبان فارسی به صورت نیشابور، و در زبان عربی نیسابور تلفظ می كنند و به قول حمزه اصفهانی نام اصلی این شهر، "نیک شاپور" است.

این شهر در سال 31 هجری قمری به دست مسلمانان فتح شد و در دوره اسلامی ، یكی از چهار شهر بزرگ خراسان به حساب می آمده است. وسعت و عظمت این شهر در حدی بوده كه آن را "ام‌البلاد" می خوانده اند. در اوایل دوره اسلامی ، وسعت و عظمت این شهر به حدی بود كه شهرتی جهانی یافت؛ به همین سبب بر روی سكه هایی كه در دوران خلفای اموی و عباسی ضرب می شد، نام این شهر نیز دیده می شود.

طغرل در سال 329 نيشابور را فتح مي‌كند و موقتاً پايتخت خود مي‌سازد، خواجه نظام الملك توسي وزير لايق و نامي آلب ارسلان يكي از دو نظاميه معروف را در نيشابور مي‌سازد كه مركز علمي آن دوران است. در اين زمان نيشابور داراي سيزده كتابخانه معتبر بوده است.

 نیشابور در زمان غزنویان و سلجوقیان از شهرهای مهم و معتبر خراسان محسوب می شده است. در قرن ششم هجری قمری كه غزنویان به دست سلجوقیان از بین رفتند؛ این شهر نیز ویران شد، لیكن اهالی این شهر به تدریج در رونق و آبادانی دوباره آن كوشیدند. این آبادانی دیری نپایید و این شهر در سال 618 ه. ق. و در حمله مغول توسط "تغاجارنویان" داماد چنگیز به كلی ویران شد ، تعداد كشته‌شدگان را در اين شهر 1،750،000 نفر مي‌دانند..

در اواخر حكومت ایلخانان مغول؛ نیشابور ضمیمه متصرفات سلسله سربداران گردید. در سال 782 ه. ق. به علت اطاعت خواجه علی مرید از تیمور، شهر از آسیب مصون ماند.

این شهر چندین بار به علت زلزله ویران شده و مجددا بازسازی گردیده است. زين‌العابدين شيرواني تاريخ وقوع زلزله‌هاي ويران‌كننده نيشابور را چنين مي‌سرايد:

 اندر سه زمان سه زلزله نازل شد                             شد پانصدواند اولين شهرچو دشت
در ششصد و شصت و شش دوم زلزله شد                 و آن زلزله‌ي بار سوم هشتصد و هشت

با اين همه نيشابور هميشه بزرگترين مركز علمي و فرهنگي بعد از اسلام بوده است. نيشابور مركز كتابخانه‌هاي بزرگ نيز بوده است، از آن حمله كتابخانه صابوني نيشابور، كتابخانه دانشگاه دارالاسته نيشابور در قرن چهارم بسيار معروف و مشهور بوده است. از ديگركتابخانه‌هاي معروف نيشابور كتابخانه نظاميه، كتابخانه شخصي امام محمد غزالي، كتابخانه مسجد عقيل با پنج هزار كتاب و كتابخانه مدرسه سعديه نيشابور كه آن را ابونصربن‌سبكتين برادر سلطان محمود غزنوي ساخته است و كتابخانه مدرسه بيهقيه نيشابور كه امام ابوالحسن بيهقي در قرن چهارم ايجاد كرده است، معروف و مشهور مي‌باشند.
 نیشابور یكی از مراكز تمدن و هنر ایران و خراسان محسوب می شده و شاعران و اندیشمندان بسیاری را در خود پرورانده است. این شهر در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و اكتشافات باستان شناختی قابل توجهی در آن صورت گرفته است. نیشابور هم اكنون شهری بزرگ و آباد است و آثار دیدنی بسیاری دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:

چشمه گرماب طاقانكوه (44 كیلومتری نیشابور-سبزوار)،

چشمه شاهان گرماب (شمال غرب نیشابور)،

چشم خم تركان (قدمگاه نیشابور)،

آتشكده نیشابور (نیشابور)،

آرامگاه نظام الملک بكروی (نیشابور)،

آرامگاه عمر خیام (نیشابور)،

آرامگاه شیخ عطار (نیشابور)،

آرامگاه فضل بن شاذان (حومه نیشابور)،

مقبره كمال‌الملك (نیشابور)،

امام زاده محمد محروق (نیشابور)،

بقعه قدمگاه (25 كیلومتری نیشابور)




 




نوشته شدهجمعه 22 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ
   محرم


محرم

 

فرارسیدن ماه محرم  " ماه عزاداری سید وسالار شهیدان " برهمگان تسلیت باد

 

 

عاشقان را بگذارید بنالند همه ، مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید

 

امام حسين (ع) استاد اخلاقي كه از عشق  نقشي بركالبد هستی کشید 

در نهايت بلاغت و وجاهت و ايجاز 

چنانکه زمان ازتکرار آن عقیم

بیان از وصف آن الکن

وعقل از توجیه آن مجنون است.

السلام علیک یا اباعبدالله

--------------------------------

كربلا خاكت دهد بوى بهشت
كربلا هستى تو چون كوى بهشت
كربلا خاكت معطّر از چه شد
بين گلها امتيازت از كه شد
كربلا گو بوى عطرت از كجاست
عنبر و بوى عنبرت از كجاست
كربلا بوى خدائى ميدهى
كى ز او بوى جدائى ميدهى
كربلا جانم فداى بوى تو
كى شود رو آورم بر سوى تو
كربلا گشتى معلّى بعد از آن
برتر از عرش خدائى بعد از آن
كربلا من زنده از بوى تواءم
كربلا من عاشق روى تواءم
كربلا هر كس كه يادت مى كند
زائرت حق را زيارت ميكند

--------------------------------

 *محرم آمد و ماه عزا شد                    مه جانبازی خون خدا شد

جوانمردان عالم را بگویید                    دوباره شور عاشوار به پا شد

 

 *یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن               تموم حاجتا رو همه ازش می گیرن

بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه                    شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عطر مُشکه

شبای جمعه زهرا زائر این زمینه                       سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...

 

* کاش بودیم آن زمان کاری کنیم                  از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم                       در رکاب تو فدایی می شدیم

 

*  ديباچه ی عشق و عاشقی باز شود                    دلها همه آماده ی پرواز شود

با بوی محرم الحرام تو حسين                              ايام عزا و غصه آغاز شود

 

*نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز             دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند

ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین                              بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

 

* دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم                     بی عشق حسين اگر بميرم چه كنم

فردا كه كسی را به كسی كاری نيست                      دامان حسين اگر نگيرم چه كنم

 

*باز محرم رسيد، ماه عزای حسين                         سينه‌ی ما می‌شود، كرب و بلای حسين

كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه                      تا كه بگيرم صفا، من ز صفای حسين

التماس دعا

 

 




نوشته شدهجمعه 22 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ

حکایات

 

شير دادن با وضو

مرحوم حجة الاسلام دکتر هادي اميني فرزند علامه اميني مي گويد:
 مادر بزرگم ( مادر علامه اميني) يک روز آمده بودند منزل ما در نجف.
من مطالبي درباره زندگي علامه از ايشان پرسيدم. مادربزرگم به يکي از نکات عجيبي که اشاره کردند اين بود که مي گفت:
من بعد از اينکه ايشان متولد شد تا دو سال تمام هيچ وقت بدون وضو به ايشان شير نمي دادم و هر وقت موقع شير دادن ايشان مي شد مثل اينکه به من القاء مي شد و من مي رفتم وضو مي گرفتم و بعد به ايشان شير مي دادم ، به ياد ندارم بدون وضو به ايشان شير داده باشم و برکات زيادي در اين وضو گرفتن و شير دادن نصيبم شد.


سيراب شدن علامه اميني

از قول فرزند علامه اميني قدس سره نقل مي کند:
وقتي پدرم را دفن کرديم  ، یکی از بزرگان  آمد و به من تسليت گفت و فرمود:
 من در اين فکر بودم ببينم مولا اميرالمؤمنين عليه السلام چه مرحمتي در مقابل زحمات و خدمات مرحوم اميني مي نمايند.
در عالم خواب ديدم:
حوضي است  و آقا اميرالمؤمنين عليه السلام بر لب آن ايستاده اند. افراد مي آيند و مولا از آن حوض ،  به آنها آب مي دهند. گفتند: اين حوض کوثر است.
 در اين حال آقاي اميني به نزديک حوض رسيد حضرت ظرف را گذاشتند، آستينها را بالا زده و دستان مبارکشان را پر از آب کردند و به علامه آب خورانيدند و خطاب به او فرمودند:
بيض الله وجهک کما بيضت وجهي ( پروردگار رو سفيد کند تو را کما اينکه مرا رو سفيد کرد)
 علامه نسبت به حضرات معصومين عليه السلام بسيار ادب داشت. وقتي وارد حرم مطهر حضرت امير عليه السلام مي شد از پايين به بالاي سر نمي رفت. روبروي حضرت مي ايستاد و گريه شديدي مي نمود.
خود ايشان به من فرمودند: « از آن وقتي که در نجف هستم از سمت بالاي سر حرم نرفته ام.»
 از پايين وارده شده و از همان سمت خارج مي شدند.

« انما يخشي الله من عباده العلماء»  سوره فاطر: آيه 28
همانا تنها مردمان عالم خداترسند.


سفارشات علامه اميني

مرحوم حجة الاسلام دکتر اميني چنين مي نويسد:
پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم علامه اميني نجفي يعني سال 1394 هجري قمري ، شب جمعه اي قبل از اذان فجر ايشان را در خواب ديدم. او را شاداب و خرسند يافتم.
جلو رفته و پس از سلام و دست بوسي عرض کردم:
پدر جان! در آنجا چه علمي باعث سعادت و نجات شما گرديد؟
گفتند: چه مي گويي؟
مجددا" عرض کردم:
آقا جان! در آنجا که اقامت داريد، کدام عمل موجب نجات شما شد؟
کتاب الغدير ... يا ساير تأليفات .... يا تأسيس و بنياد کتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام؟
پاسخ دادند: نمي دانم چه مي گويي. قدري واضح تر و روشن تر بگو!
گفتم: آقا جان! شما اکنون از ميان ما رخت بر بسته ايد و به جهان ديگر منتقل شده ايد. در آنجا که هستيد کدامين عمل باعث نجات شما گرديد از ميان صدها خدمت و کارهاي بزرگ علمي و ديني و مذهبي؟
مرحوم علامه اميني درنگ و تأملي نمودند. سپس فرمودند: فقط زيارت ابي عبدالله الحسين عليه السلام.
عرض کردم: شما مي دانيد اکنون روابط بين ايران و عراق تيره و تار است و راه کربلا بسته ، چه کنم؟
فرمود: در مجالس و محافلي که جهت عزاداري امام حسين عليه السلام برپا مي شود شرکت کن. ثواب زيارت امام حسين عليه السلام را به تو مي دهند.
سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را يادآور شدم و اکنون به تو توصيه مي کنم که زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترک و فراموش نکن.
 مرتبا" زيارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظيفه بدان. اين زيارت داراي آثار و برکات و فوائد بسياري است که موجب نجات و سعادتمندي در دنيا و آخرت تو مي باشد ... و اميد دعا دارم.
آري! علامه اميني با کثرت مشاغل و تأليف و مطالعه و تنظيم و رسيدگي به ساختمان کتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام در نجف اشرف  مواظبت کامل به خواندن زيارت عاشورا داشتند و سفارش به زيارت عاشورا مي نمودند و به اين جهت ( خودم ) حدود سي سال است مداوم به زيارت عاشورا مي باشم.

التماس دعا




نوشته شدهجمعه 22 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ

اسراف و تبذیر

 

اسراف و تبذیر تقریباً به یک معنا هستند. با این تفاوت که اسراف به معنای تجاوز از حد در همه امور است، مانند اسراف در معصیت یا اسراف در خوردن و امثال آن
اما تبذیر بیشتر در مورد پول به کار می‌رود و مبذّر به معنای کسی است که مال خود را به گونه‌ای متفرّق و پراکنده می‌کند که از بین می‌رود.
اسراف و تبذیر هر دو از صفات ناپسند است و در روایات زیادی از آن نهی شده است، از جمله:
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
سخاوتمند باش ولی تبذیر نکن؛ حسابگر باش ولی خسّت به خرج مده!
اگر اندازه گیری و حسابگری در زندگی مراعات نشود، موجب فقر خواهد شد.

((فقر)) و تنگدستى از عواقب نامطلوب اسراف است كه دامنگير شخص و جامعه مى شود. امام كاظم عليه السلام مى فرمايند: ((من اقتصد و قنع بقيت عليه النعمه و من بذر و اسرف زالت عنه النعمه))
((هركس كه در زندگى اعتدال و قناعت را پيشه كند, نعمت بر او باقى مى ماند و هر كس كه تبذير و اسراف كند, نعمت از او گرفته مى شود و فقير مى گردد)))
آنگاه كه نعمتها كاهش يابند و روحيه خودكفايى و قناعت و صرفه جويى از جامعه رخت بر بندد و فقر به آدمى روى آورد, بناچار براى رفع نيازمنى هاى خود به ديگران وابسته خواهد شد و استقلال و شخصيتش را از دست خواهد داد.

در يك بررسى كوتاه مى توان به اسرافكاريهاى بسيارى از مردم جامعه پى برد. ميلياردها تومان اسراف سالانه مواد غذايى, خارج شدن هزاران كيلو نان خشك و ضايع شدن خروارها ميوه و سبزى و بلااستفاده ماندن مقادير زيادى لباس قابل استفاده كه چشم هزاران فقير و محروم در انتظار يك دست آنهاست, نمايانگر ناسپاسى و كفران نعمت مردم ماست. ((گفته مى شود از هر ده ميليون قرص نان توليد شده روزانه در تهران چيزى حول و حوش 3 ميليون آن ((دور ريز)) مى شود كه اين ميزان نان در واقع نابود مى شود. اگر وزن متوسط انواع نانهاى سنگين و سبك متفاوت را 150 گرم فرض كنيم در اين صورت در تهران با فرض ده ميليون نان توليد شده در روز, در حدود چهارصدوپنجاه تن نان خواهيم داشت كه از كانال مصرف خانوار خارج مى گردد و به عنوان ضايعات, صرف مصارف دست دوم و سوم مثل خوراك دام و طيور مى رسد كه آن هم براى دام بدون اشكال بهداشتى نيست)) با اين مبالغ هنگفت مى توان سالانه هزاران مدرسه ساخت, هزاران درمانگاه تجهيز نمود و بيماران بسيارى را درمان كرد.

 آثار اسراف:

 1) مسرفان اهل دوزخند. (غافر آيه 43.)

 2)براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده مي‌شود. (يونس آيه 12.)

 3) اسراف موجب انكار آيات الهي مي‌شود. (غافر آيه 34.)

 




نوشته شدهجمعه 22 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ
   حکایت


طلبه جوان و دخترفراری

 شب طلبه جوانی به نام محمد باقردر اتاق خود درحوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت :  شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگراز حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند . صبح که دخترازخواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و .... محمد باقر  گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟ و بعد از تحقیق  از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه  دید که تمام انگشتانش سوخته و ... لذا علت را پرسید طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم  آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس  مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند شاه عباس از تقوا و پرهیزکاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میرمحمد باقردرآوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت ونیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملاصدار اشاره نمود .

 

 




نوشته شدهجمعه 22 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ

اربعين در فرهنگ عاشورا


در فرهنگ عاشورا، اربعين به چهلمين شب شهادت حسين بن علي(ع) گفته ميشود که مصادف با روز بيستم ماه صفر است. از سنتهاي مردمي گرامي داشت چهلم مردگان است، که به ياد عزيز فوت شده خويش، خيرات و صدقات ميدهند و مجلس ياد بود  بر پا ميکنند، در روز بيستم صفر نيز، شيعيان، مراسم سوگواري عظيمی را در کشورها و شهرهاي مختلف به ياد عاشوراي حسيني بر پا ميکنند. اين راه، راه تداوم عشق است و بي گمان هيچگاه بي رهرو نخواهد بود.
 

نخستين اربعين


در نخستين اربعين شهادت امام حسين (ع)، جابر بن عبدالله انصاري و عطيه عوفي موفق به زيارت تربت و قبر سيد الشهدا شدند. بنا به برخي نقلها، در همان اربعين، کاروان اسراي اهل بيت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدينه، از کربلا گذشتند و با جابر ديدار کردند. البته برخي از مورخان نيز آن را نفي کرده و نپذيرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمي در «منتهي الامال» دلايلي ذکر ميکند که  ديدار اهل بيت از کربلا در اربعين اول نبوده است. به هر حال، تکريم اين روز و احياي خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورايي در زمانهاي بعد بوده است.
 

اربعين و عرفان


در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعين) جايگاه ويژه اى دارد. چله نشينى براى رفع حاجات، حفظ كردن چهل حديث، اخلاص چهل صباح، كمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، چهل شب چهارشنبه… از اين نمونه هاست.
آمده است که چون حضرت موسي (ع) را قابل استماع کلام بي واسطه خداوند ميکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: «… و اذا واعدنا موسي اربعين ليله »
پيامبر حکيم (ص) فرمود:
« من اخلص لله اربعين يوماً فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه»: هر كس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص ورزد خداوند چشمه های حكمت را از قلبش بر زبانش جارى مى‏ سازد.»
صاحب مرصاد العباد، عارف نامي نجم الدين شيرازي نيز گفته است: "و عدد اربعين را خاصيتي است در استکمال چيزها که اعداد ديگر را نيست." چنانکه در حديث صحيح آمده است: ان خلق احدکم بجمع في بطن امه اربعين يوما ثم يکون علقه مثل ذلک.

 




نوشته شدهجمعه 22 بهمن 1389برچسب:, توسط گل سرخ
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.